تاریخ : 2025/05/31

معرفی و بررسی سریال سووشون قسمت اول

معرفی و بررسی سریال سووشون قسمت اول، امروز بالاخره سریال جدید سووشن به کارگردانی نرگس آبیار و تهیه کنندگی محمد حسین قاسمی شروع شد و می تونین قسمت اولش از پلتفرم نماوا ببینید. همین اولش باید بگم، جدا از خود سریال تیتراژش بی نظیر بود و مدت ها می شد یه تیتراژ خلاقانه تو فیلم و سریال های ایرانی ندیده بودم. …

معرفی و بررسی سریال سووشون قسمت اول، امروز بالاخره سریال جدید سووشن به کارگردانی نرگس آبیار و تهیه کنندگی محمد حسین قاسمی شروع شد و می تونین قسمت اولش از پلتفرم نماوا ببینید.

همین اولش باید بگم، جدا از خود سریال تیتراژش بی نظیر بود و مدت ها می شد یه تیتراژ خلاقانه تو فیلم و سریال های ایرانی ندیده بودم. تیتراژ شروع سریال تو یه کلام خودش یه قصه و داستان بصری جذاب بود، تصویر سازی پر از رنگ و جذابیت، حرکت های ملایم و جذاب، گویندگی شیرین دلچسب، و تایپوگرافی های اسم با تم قلم نوشته و ریز صدای کشیده شدن قلم روی کاغذ، واقعا لحظه به لحظه باهاش جلو رفتم و اصلا حواسم نبود که تیتراژه و می شه جلو زد و ندید، انگار یه بخش مهم از خود سریال، داستان، یا اصلا یه انیمیشن جذاب داشتم می دیدم. همینجا باید بگم خانوم آبیار واسه این خلاقیتت سپاس

معرفی و بررسی سریال سووشون قسمت اول
معرفی و بررسی سریال سووشون قسمت اول

اما بریم سرغ خود سریال سووشون که اقتباسی از رمان معروف سیمین دانشور هست

سریال با ورود زری با بازی بهنوش طباطبایی و یوسف میلاد کی مرام برای رفتن به عروسی شروع می شه. قدم زدن آروم تو سکوت نشون می ده که باید منتظر یه سریال طوفانی و مهیج باشیم. بعد از چند ثانیه اتفاق اصلی داستان صورت میگیره و اون چیزی نیست جز دیدن گوشواره های زری توسط عزت الدوله با بازی مریم سعادات. واقعا این سریال اونقدر زیبا بود که نمی خوام اسپویل کنم و دوست دارم بدون اینکه صحنه ای رو لو بدم براتون بررسی داشته باشم تا شمام از دیدنش لذت ببرید.

اگه دوست داری فرزندت با کوکوملون و شعر انگلیسی یاد بگیره کلیک کن.

اول از همه می خوام راجب اقتباسی بودن سریال صحبت کنم که تو قسمت اول به نظرم کاملا به رمان وفادار بوده، از داستان گشواره گرفته، تا انداختن نانوا تو تنور و نظر داشتن زری تو مهمونی انگلیسی ها. تقریبا همه ریز داستان های سریال با رمان همخوانی داشته و به نظرم به زیباترین شکل ممکنه به تصویر کشیده شده بود و با دیدن هر سکانس از این سریال، یاد ورق زدن های کتاب و صفحه هایی که می خوندی می افتادی و لذت می بردی.

به نظرم بعد از وفاداری به رمان وقتشه تا راجب نوع سریال صحبت کنیم، ما تو سووشون فقط یه سریال معمولی عین بقیه سریال های نمایش خانگی که الان دارن پخش می شن نمی بینیم. ما یه سریال خیلی جذاب داریم می بینیم که روایت داستان توسط زری دقیقا سر جای که باید باشه اتفاق می افته، حالت های مستند گونه سریال دقیقا سر جاشونه و این نشون می ده که خانم آبیار به لحظه لحظه سریال خوب فکر کرده تا به زیباترین شکل ممکنه بتونه صحنه های رمان به تصویر بکشه.

دکور و طراحی لباس هم به خوبی زمانی رو که داستان داره توش روایت می شه نشون میده و خیلی خوب شد که این سریال وقتی درست شده که سازمان صوت و فراگیر ایران شول کرده و ما می تونیم حداقل بخشی از اتفاقات به صورت واقعی ببینیم. این خیلی خوبه که حداقلش نمی بینیم تو اون دوران زن ها مقنعه گذاشتن و بعدا تو عروسی هستن و دارن نوشیدنی می خورن. حداقلش نوع حجاب تو اون موقع تو سطح مرفح جامعه که به سمت کلاه و کت دامن رفته بود خیلی خوب نشون داده میشه و سنگینی.

سریال در کنار نشون دادن تغییر نوع پوشش بین زنهای ایرانی به شکل مدرن و جهانی، خیلی خوب اهمیت خانواده و حریم زناشویی رو تو اون زمان نشون داده و تو یکی از نقاط اوج داستان، وقتی قراره زن ها با افسرها و برگزیده های قشون بیگانه برقصن، ناراحتی و عصبانیت تو چهره شوهرهاشون به خوبی نشون داده میشه و خیلی جذاب سریال از حالت بصری به حالت روایت گونه میره و زری وقایع رو روایت می کنه.

اگه دوست داری برنامه کودک آموزنده ببینی کلیک کن.

در واقع سویچ کردن سریال بین حالت های بصری، روایت گونه و مستندگونه اونقدر جذاب و دوست داشتنی اتفاق می افته که بیننده رو از خستگی در میاره و هر وقت که ممکنه دچار یکنواختی بشه، با یه شک جدید یا تغییر سبک سریال دوباره اونو با خودش همراه می کنه.

به نظرم سریال 2 تا نقطه اوج داستانی داشت که واقعا آدم به فکر فرو می برد، یکی همین لحظه رقصیدن زن های ایرانی با افسرهای بیگانه و حس پارادوکس بین مدرنیته شدن و اصالت خوب نشون داد، یکی هم جایی که عکاس و شاعر ایرلندی دائم الخمر مک ماهون با بازی علی نفیسی داشت تو اوج مستی و راستی خودش صادقانه با یوسف و زری صحبت می کرد و اشک می ریخت و می خندید و نصیحتش می کرد که اگه نرم بشی، کلکت کندس. این پارادوکس بین این اتفاق تراژدیک و شعر و شادی و مطرب گری سیاه ها به شدت لذت بخش و جذاب بوده و نشون می داد که آبیار همه تلاشش کرده تا از رمان سیمین دانشور یه سریال جذاب و دیدنی درست کنه.

علاوه بر سبک جذاب سریال و سویچ کردن تو حالت های روایتی و مستندی یکی دیگه از مواردی که به نظرم خیلی خوب رو سریال نشست، دو زبانه بودن سریاله، که حس حضور کشورهای بیگانه تو ایران و بالاهایی که سر مردم اون موقع آوردن واقعی پذیرتر می کرد.

البته موارد دیگه ای هم واسه باورپذیرتر شدن داستان بود که اگه سازمان صوت و فراگیر شل نکرده بود تقریبا نمی تونستیم باور کنیم، اونم حضور زن ها تو وسط مجالس عروسیه، که خوب تو این سریال به زیبایی به تصویر کشیده شد و خانم آبیار با هزار ترفند مختلف از نشون دادن کفش و سر کله از پشت گرفته، تا تار کردن چهره ها و حاشیه ها تونست بخشی از واقعیت مجالس به تصویر بکشه و حس مجالس عروسی باورپذیرتر کنه.

یکی از موضوعاتی که تو این سریال واقعا به چشمم اومد و خوشحالم کرد، استفاده از ضرب الامثل های اصیل ایرانی تو موقعیت هایی بود که واقعا جاش بود تا استفاده بشه. اونقدر استفاده از این ضرب الامثل ها با ظرافت و دقت و سر جا بود که حتی اگه یه بچه 8 ساله هم که تا حالا اونا رو نشنیده بود، سریال می دید لازم نبود تا بهش توضیح بدی این ضرب الامثل یعنی چیه و کجا باید استفاده شه.

ضرب الامثل هایی مثل: سر و ته یه کرباس، سگ زرد برادر شغاله، مهمان ناخوانده، توپ پیش پای توپچی انداختن، نمک گیر کردن. دوست میگه گفتم، دشمن میگه می خواستم بگم همه و همه دقیقا سرجاشون استفاده شدن بدون اینکه حس بد یا زیاده روی به مخاطب بدن.

از همه اینا که بگذریم باید بریم سراغ نقش آفرینی های بازیگرهای سریال، به نظرم ستاره بازیگری ها تو قسمت اول علی نفیسی تو نقش مک ماهون بود. تو همه سکانس هایی که بازی کرد حسش خیلی خوب به مخاطب منتقل می کرد، از سوالات مختلفش برای رسم و رسوم ایرانی ها بگیر و لذتی که از توضیحات زری می برد که باعث شد ازش عکس تکی بگیره، تا وقتی که تو اوج مستی و راستیش با زری و یوسف صحبت می کرد، می رقصید، گریه می کرد و شعر و داستان می گفت. از علی نفیسی که بگذریم به نظرم همه به نسبت قسمت اول تقریبا همه جای خودشون تو نقششون پیدا کردن و حس بدی بهم نمی دادن. فقط تا نیمه های قسمت اول خیلی نتونسته بودم با نقش میلاد کی مرام ارتباط بگیرم، که خوب اون از اواسط سریال به نظرم تو نقشش جا افتاده بود و بازیش تو رو یاد بقیه نقش هایی که تا حالا بازی کرده نمی نداخت و برات نقش یوسف باورپذیر می شد.

یکی دیگه از مواردی که به نظرم خانم آبیار تو این سریال تونست از پسش بر بیاد و یه جوری تابوشکنی هم حساب می شد، صحنه های عاشقانه ای بود که بین یوسف و زری تو اتاق و قبل از خواب اتفاق می افتاد، صحبت ها، نگاه ها، زاویه دید، گرفتن دست،خاموش کردن چراغ برای دیده نشدن جای برش و بخیه های عمل سزارین ، همه و همه حس عاشقانه و دوست داشتن به خوبی و البته قابل پخش تو تلویزیون ایران نشون می داد.

اگه بخوام برم سراغ تدوین، کات ها، نور پردازی ها و سبک فیلم برداری هم باید بگم به نظرم، تصویربرداری روی دست تو سریال خیلی خوب حس هم قدم شدن به مخاطب می داد و به شخصه دوست داشتم، زوم های وقت روایت داستان، حالت های فیش آی تو بعضی از سکانس ها هم به نظرم جذاب بود. نورپردازی و کات ها تو فلش بک ها و خاطرات گذشته هم خیلی خوب بود و ازشون لذت بردم. شاید تنها جایی که خیلی باهاش ارتباط نگرفتم و یکم تو ذوقم خورد، لحظه های صحبت کردم ابوالقاسم با بازی سام درخشانی با یوسف بود که دیگه خیلی دوربین نزدیک صورتش می شد و به نظرم از جذابیتش کم می کرد. که البته اونقدر خوبی داشت که نشه اصلا به این مورد اشاره کرد.

یکی دیگه از نکات جالب قسمت اول سریال سووشون زمان بیشتر از 1 ساعت این سریال بود . من یه لحظه به خودم اومدم و دیدم بیشتر از 1 ساعت 15 دقیقه است که دارم این سریال و می بینم و تقریبا واسه خودش یه فیلم سینمایی حساب می شد. البته اونقدر تو جذب مخاطب خوب و قوی بود که زمان زیادش اذیت کننده نبود برام و شاید از اینکه حتی طولانی تر هم بود خوشحال هم شدم.

به عنوان حرف آخرم باید بگم سریال سووشون که اینقدر طوفانی و جذاب و متنوع شروع شد، امیدوارم تا آخر همین طوری بمونه از کیفیتش کم نشه و بتونیم هر روز جمعه ساعت 8 صبح از دیدن لذت ببریم.

ممنونم که تا اینجای ویدئو همراهم بودین، اگه شمام قسمت اول سریال سووشون دیدن، حتما نظرتون راجبش برام تو کامنت ها بنویسین و اگه نکته ای بود که نگفتم بهم بگین تا تو ویدئوهای بعدی بهش اشاره کنم.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید